تاریخ درج: ۲۲ اسفند ماه ۱۳۹۱
ورزش ابزاری است برای ورزیدگی و پالایش جسم و روح از زنگار کهولت و کسالت، که امروزه به وسیلهای برای ایجاد اتحاد میان انسالها مبدل شده و شاید مهمترین آرمان آن برقرای صلح و اتحاد و جاری ساختن روحیه پهلوانی در کالبد آدمیان باشد.
نمیتوان به طور دقیق گفت که ورزش از چه زمانی به طور رسمی در برنامه روزانه افراد گنجانده شد. اما از شواهد پیدا است که یونانیان باستان نخستین مردمانی بودند که با هدف ورزیده ساختن بدن پهلوانان و جنگاوران خود، ورزش را به گونهای سیستماتیک و شبیه آنچه که امروز میبینیم درآوردند.
ورزش به عنوان یک محصول نیاز به یک برنامه مدون بازاریابی دارد. اهمیت بازاریابی ورزشی عمدتا به دلیل قابلیت فراوان آن در سودآوری است، که البته مزایای آن به تولید ثروت منتهی نمیشود و منافع بسیاری از جمله نشاط، سرزندگی، و سلامت اجتماعی را عاید جامعه میکند و به علاوه مردم را نسبت به اهمیت ورزش آگاه میکند. بازاریابان عرصهی ورزش همچنین میتوانند به درک نیازهای مشتریان ورزش کمک شایان توجهی کنند.
بازاریابی ورزشی درست مانند دیگر اشکال بازاریابی مستلزم برنامهریزی، اجرای صحیح، انعطافپذیری، و ارزیابی در طول هر کمپین بازاریابی است. البته وجه تمایز آن با دیگر انواع بازاریابی این است، که به هنگام بازاریابی برای ورزشهای مختلف، باید ادراک عمومی نسبت به آن تیم ورزشی را لحاظ نمود. به معنای سادهتر این اذهان عمومی هستند که چگونگی بازاریابی برای تیمهای ورزشی را دیکته میکنند. بازاریابی ورزشی به نسبت دیگر اشکال بازاریابی منعطفتر، چابکتر و مردمیتر است، و با پیشبینی مشکلات به سرعت میتواند در راهبرد خود تجدید نظر کند.
در یک تعریف کلی بازاریابی ورزشی به مجموعهای از فعالیتهای عمدتا اقتصادی با درونمایههای فرهنگی اتلاق میشود که در جهت یافتن بازار مصرف کالا و خدمات ورزشی عمل میکند و جهت اصلی آن دستیابی به سودآوری و جلب اعتماد مصرفکنندگان در این حوزه است.
بازاریابی ورزشی را میتوان ذیل سه عنوان و یا سه بخش درآورد. بخش اول تبلیغات ورزشی و رویدادهای مرتبط با ورزش مثل المپیک، لیگها فوتبال کشورهای مختلف، … است. بخش دوم مربوط به استفاده از رویدادهای ورزشی برای تبلیغ و ترویج دیگر محصولات است که لزوما نیز با ورزش مرتبط نیستند. و بخش سوم به ترویج ورزش در میان عموم اشاره دارد تا به این وسیله مشارکت آنها را در فعالیتهای ورزشی بالا ببریم، برنامههای پیادهروی خانوادگی همراه با اعطای جوایز را میتوان ازجمله نمونههای بخش سوم برشمرد.
بنابراین بازاریابی ورزشی زیر شاخهای از علم بازاریابی است که تمرکز آن هم ترویج رویدادها و تیمهای ورزشی است و هم میتوان از آن برای ترویج دیگر محصولات از طریق مجاری مرتبط با رویدادهای ورزشی (مثل نصب بیلیبرد در ورزشگاهها، پخش آگهی محصولات در نشریات و سایتهای اینترنتی ورزشی، و …) استفاده کرد.
برای آنکه یک کمپین بازاریابی ورزشی اثربخش را راهاندازی کنیم، میبایست ابتدا اهدافی را تعیین کنیم. این اهداف میبایست شامل برنامهریزی، سازماندهی، و کنترل فعالیتهای بازاریابی باشد. برنامهی بازاریابان ورزشی برای سال نخست فعالیت خود میبایست حول محور آگاه ساختن جامعه و افزایش دانش عمومی و نیز معرفی ورزش برای افرادی که هیچ دانشی نسبت به آن ورزش ندارند، و نیز مقایسه این ورزش با دیگر ورزشها، و بازاریابی برای اقشار و ملیتهای مختلف باشد.
به گمان کارشناسان برنامههای سه ساله میبایست دانش عمومی نسبت به تیمهای انفرادی یا گروهی ورزشی را بالا برند، و از سویی سودآوری تیم را افزایش دهند تا به این طریق به افزایش شهرت آن تیم کمک کرده باشند.
لذا اساسیترین هدف از راهاندازی کمپینهای بازاریابی ورزشی، افزایش شهرت و نیز بالا بردن حمایت از تیمهای ورزشی است. هدف دوم نیز افزایش یا احیای منابع مالی و سودآوری تیمهای ورزشی است. و اما هدف اصلی سوم این کمپینها آن است که خود را در ذهن مخاطبان جاودانه کنند.
از چه رسانهای برای بازاریابی ورزشی استفاده کنیم؟
البته اگر از پس هزینههای تبلیغات تلویزیونی برآییم، این رسانه به دلیل فراگیری و تصویری بودن بهترین روش برای ارتقاء و ترویج ورزش و تیمهای ورزشی خواهد بود. البته این رسانه به نسبت دیگر رسانهها بسیار گران است. اما اینترنت برخلاف تلویزیون، روشی مقرون به صرفه برای بازاریابی است، البته شاید اصلیترین نقص آن این باشد که گاه پیام ما به درستی به مخاطبان هدف نمیرسد.
منابع:
- · http://en.wikipedia.org/wiki/Sports_marketing
- · http://www.ehow.com/search.html?s=Sports+Marketing&skin=money&t=all&rs=1&channel=biz_marketing_pr
سبز باشید
![جهت سفارش تبلیغ تماس بگیرید](http://jobs.khabarkhaan.ir/wp-content/uploads/2013/01/ads.gif)